باز هستي به جهان، خّرم و دلشاد، آقازاده
هستي از غصه و درد و محن آزاد، آقازاده
نوعروسيست جهان در نظرت، شوخ و فريبا
بهتر از تو، چه كسي باشد داماد، آقازاده
بارِ خود را اخوي بست حسابي، دههي پيش
اين دهه، قرعه به اقبالِ تو افتاد، آقازاده
هر كجا بود ابوي، در سفر و در حضرِ او
همرهش باش، چو يك شاخهي شمشاد، آقازاده
خسروِ عصر تويي، اي همه جا كامِ تو شيرين
چه غم از تيشه شود قسمتِ فرهاد، آقازاده؟!
باد، اگر ثروتِ بيحد به تو آرد، عجبي نيست
چون كه فرمان بَرَد حزب تو هم از باد، آقازاده
خاويار از تو شود صادر و هم قالي و پسته
وارداتِ تو آدامس و نخ و فولاد، آقازاده
ظاهرِ كارِ تو، قانوني و خوب است، و نتوان
كه در آن يافت به قدرِ اتم، ايراد، آقازاده
رانتخواري ز كه آموختي، اي زيركِ پُرهوش
كه در اين كار شدي اين همه استاد، آقازاده؟
خانه ويران شده ملت همه جا از عملِ تو
آفرين بر عملت، خانهات آباد، آقازاده!
شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 108 تاريخ : دوشنبه 14 آبان 1397 ساعت: 13:37