بس كه دل پر ميزند هر دم به سويِ خاويار
آرزو دارم كه باشم خاكِ كويِ خاويار
خلق گويند: آرزوها بر جوانان عار نيست كردهام
مخلص به پيري آرزويِ خاويار
شاعران هستند معمولاً، اسيرِ زلفِ يار
ليك اينجانب اسيرِ تارِ مويِ خاويار
سعديِ شيرين سخن، گر گولِ رويِ ماه خورد
بنده رندم، ميشوم عاشق به رويِ خاويار
بادهي گلرنگ را بر حافظ و خيام ده ساقيا!
سهمِ مراهم از سبويِ خاويار
كاش جايِ شعرِ شهد و شاهد و شمع و شراب
پُر شود ديوانِ من از گفتگويِ خاويار
بيستون را از برايِ خاطرِ شيرين نكند
كوهكن ميكرد آنجا جستجويِ خاويار
دوستان! اما فقط دارم سؤالِ كوچكي
تا بر افتد پرده از رازِ مگويِ خاويار!
از چه رو، اينجانب و سركار، نامحرم شديم
بر جمالِ دلكش و رويِ نكويِ خاويار؟!
اين چراغ، آخر چرا بر اهل منزل شد
حرام خانهي اغيار روشن شد ز سويِ خاويار؟
كاش پاسپورت و گرينكارتي به دستِ بنده بود
تا بپروازم! فرنگستان، به كويِ خاويار
گفت مسؤولِ عزيزي: «بهرِ ما ايرانيان هست
خيلي نامناسب، طعم و بوي خاويار!
در ميانِ جنسهاي زشت و بد بو و پليد
هست تنها نفتِ خامِ ما، هوويِ خاويار!
بچهجان، از كله بيرون كن هوايِ خاويار
چون كه خيلي بدتر از لولوست خويِ خاويار»
با چنين شعري كه «آرش» گفت،
ديگر رفته است آبرويِ شعرِ ناب و آبرويِ خاويار!
شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد...
ما را در سایت شعر ملمع قاچ چاي- قند آل! شعر طنز حمید آرش آزاد دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : okhtai بازدید : 4 تاريخ : پنجشنبه 7 تير 1403 ساعت: 15:16